• وبلاگ : زمزمه
  • يادداشت : افلاطون مي گه:
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست عزيز اگه تشريف بياريد وبلاگ من دوست دارم بيشتر با هم اشنا بشيم
    جمله قشنگيه منم موافقم راستي اگه دوست داشتي تبادل لينك كنيم
    + پيچك 
    سلام اميدوارم خوب خوب باشي، جمله ي قشنگيه و قابل تامل،و ميشه جوراي مختلف ازش برداشت كرد،چون آدمها با چشمشون مي بينن، با قلبشون احساس ميكنن و عاشق ميشن، عقل هميشه چون قضايا رو جدي نگاه ميكنه، نگاهش تلخ و عاري از احساسه، در نهايت شايد افلاطون ميخاد بگه عشق وجود نداره چون عقل و عشق در تضاد دائمن، اگه اينجور بود خدا هرگز قلبي براي دوست داشتن و موندگاري آدمها و اشتراك احساسشون با هم رو نمي آفريد، از همون ابتدا عقل رو به بشر ميداد، اما قلب رو داد چون نشاني از رافت خودشه ، اگه عاشق اينقدر عاقل بود حسرت و غمي وجود نداشت، نبرد و كشمكش عقل و عشق يه قصه ي ابديه، حداقل برداشت من از حرفاي افلاطون نفي وجود عشقه، چطور ميشه اينو گفت كه اگه كسي رو با دلت حس كردي جدي نگيرش؟خدا رو هم ابتدا با دل احساسش ميكني ، راه رسيدن بهش رو با عقلت سبك و سنگين ميكني ، جدا اگه ازت سوال كنن خدا رو چرا دوست داري؟ ميگي چون عقلم ميگه هست دوستش دارم؟ يا ميگي چون احساسش ميكنم ومهربونيش رو لمس ميكنم دوسش دارم؟ بايد چيزي رو حس كرد تا معني دوست داشتن رو عاقلانه فهميد، عقل عاشق نميشه ،يه راهبره ،تو رو به مقصد ميرسونه ولي عاري از شيريني و لطافت، شايد اگه قلب وعقل با هم راهي مقصدي بشن نقطه ي تلاقي براشون وجود داشته باشه اما تنهايي هيچ كدوم به مقصد نميرسن، يعني نه عقل عاشق ميشه و نه دل عاقل
    پاسخ

    خيلي سخت گرفتي !!!! اثبات نفي حصول بطلان بر حقيقت نيست....
    به نظر من يه وقتايي هيچ كدومشون كارساز نيست. چه با دل چه با عقل.
    پاسخ

    نظرتون محترمه اما درست نيست چون افلاطون همواره تجربه رو با فلسفه بيان كرده و بر رد نظرات افلاطون اشكالي حتي از طرف علما و عرفاي اسلامي وارد نشده ولي نقد چرا و مهم اينه نقد با اشكال از زمين تا اسمان فرق داره شما بايد اشكال كار خودتون رو بدونيد در كجاست .....